فهرست مطالب:

"جورج داندن، یا شوهر فریب خورده": خلاصه
"جورج داندن، یا شوهر فریب خورده": خلاصه
Anonim

ژان باتیست پوکلن نمایشنامه نویس فرانسوی، خالق کمدی کلاسیک، در قرن هفدهم با نام مستعار مولیر محبوبیت یافت. او ژانری از کمدی روزمره را خلق کرد که در آن طنز و شوخ طبعی مردمی با هنر و ظرافت ترکیب شده بود. مولیر بنیانگذار یک ژانر خاص - کمدی باله است. شوخ طبعی، روشنایی تصویر، فانتزی نمایشنامه های مولیر را جاودانه می کند. یکی از آنها کمدی "جورج داندن، یا شوهر فریب خورده" است که خلاصه ای از آن در این مقاله آمده است.

تاریخچه نگارش

1668. لویی چهاردهم در اوج شکوه است، او خوش شانس است، "پادشاه خورشید" به عنوان یک فرعون مورد احترام است. به لولی و مولیر دستور داده می شود تا برای "سرگرمی سلطنتی بزرگ" به نیروها بپیوندند و در انتخاب موضوعات به آنها آزادی داده می شود. مولیر در حال آهنگسازی ژرژ دندن، نمایشنامه ای در سه پرده است و لولی برای آن موسیقی می نویسد.

طرح داستان نمایشنامه‌نویس از یکی از اولین نمایش‌های مسخره‌اش «حسادت باربولیه» گرفته شده است. نویسنده قهرمانان و مسخره‌گران را «شریف‌تر» می‌کندتبدیل به مردی بدبخت و مسخره به کمدی بی سن مولیر "ژرژ داندن" می شود که در مورد مردی می گوید که با یک اشراف زاده ازدواج کرده است که زندگی اش به شکنجه تبدیل شده است و درسی برای همه دهقانانی است که مانند داندن دوست دارند از آن بالاتر بروند. دارایی آنها و ازدواج با اشراف.

رز ژرژ داندن
رز ژرژ داندن

طرح و شخصیت

شخصیت اصلی - ژرژ داندن - دهقانی بیهوده و ثروتمند، احمق و نه چندان جذاب، دختر یک خانواده ویران شده را جلب کرد. برای دندن، این ازدواج فرصتی برای دریافت عنوان اشراف است، برای بارون دو سوتانویل و همسرش - نجات از سقوط مالی. اما عروسی ژرژ و آنجلیکا برای کسی خوشبختی نمی آورد. نجیب زاده و زیبایی آنجلیکا از شوهر ساده خود شرمنده است ، والدینش دائماً او را به خاطر نادانی سرزنش می کنند. علاوه بر این، ویسکونت کلیتاندر جوان و خوش تیپ در حال خواستگاری با همسرش است. دندن، فرد متفکر، خود را برای همه چیز سرزنش می کند: "تو آن را می خواستی، ژرژ داندن."

علاوه بر آنها، این نمایشنامه شامل:

  • Kolen خدمتکار Danden است.
  • Claudine خدمتکار همسر زیبای Danden است.
  • لوبن دهقانی است که به ویسکونت کلیتاندر خدمت می کند.
تو آن را می خواستی ژرژ دندن
تو آن را می خواستی ژرژ دندن

اکشن اول

قهرمان نمایش جلوی در خانه اش می ایستد و وضعیت خود را توضیح می دهد. ازدواج او با یک نجیب زاده درس عبرتی است برای همه دهقانانی که لقب می خواهند. این ازدواج چقدر دردسر دارد! اشراف چیز بدی نیست، اما در نهایت به دردسر نخواهید رسید. بهتر است با آنها درگیر نشوید. و او، دندن، خودش تجربه کرد،وقتی مردی مثل او را وارد خانواده خود می کنند چگونه رفتار می کنند. آقایان فقط به پول او می چسبند، اما نه به او. نه، یک زن دهقان بگیر، یک دختر درستکار، پس با کسی که به پایین نگاه می کند، از او خجالت می کشد، ازدواج می کند، انگار با تمام ثروتش نمی تواند حق شوهرش را پس بگیرد.

هیاهوی او با ظاهر دهقانی لوبن که از خانه اش بیرون می آید قطع می شود. او صاحب ملک در دندن را نمی شناسد و رک و پوست کنده می گوید که یادداشتی از شیک پوشی که در خانه مقابل ساکن شده بود به معشوقه جوان داده است. خدمتکار مادام کلودین نزد او آمد و گفت که معشوقه آنجلیکا دستور داد آن را به صاحبش بسپارد و از ویسکونت کلیتاندر به خاطر عشقش سپاسگزار است. اما شوهرش احمق است و ما باید مراقب باشیم که او چیزی را کشف نمی کند. داندن با شنیدن این حرف عصبانی می شود و جرأت می کند به دسوتانویل ها شکایت کند.

پدرشوهر و مادرشوهر نجیب زاده های پستی هستند، مردم بزرگ نیستند، بلکه مغرور هستند. آنها یک ریال برای روح خود ندارند، اما به قدمت نوع، ارتباطات و امتیازات خود بسیار افتخار می کنند. و اگرچه کلمات متکبرانه زبان آنها را ترک نمی کنند ، اما آنها از ازدواج دختر خود با یک "عام" که بدهی های آنها را پرداخت کرد و شروع به نامیدن "آقای دو دانینیر" کردند ، بیزار نبودند. این پایان قدردانی آنها بود و آنها خستگی ناپذیر به داماد دهقان خود یادآوری کردند که او برای آنها قابل مقایسه نیست.

شوهر فریب خورده
شوهر فریب خورده

ازدواج نابرابر

مادام دو سوتانویل از این که نمی دانست در جامعه مودب چگونه رفتار کند خشمگین بود. به ژرژ دندن می گوید که او را "خانم" صدا بزند نه مادرشوهر. بارون از نظر خلق و خوی کمی نرمتر از همسرش است، اما این "جنس"آنها را هر طور که می خواهد بچرخاند. او که به سخنان متکبرانه خانم خود گوش داده بود، فحاشی می کند و از این پس ژرژ باید او را "تو" صدا کند. نباید از گلپر "همسرم" صحبت کرد، زیرا او از نظر تولد از او بالاتر است. پدرشوهر و مادرشوهر آواز اجداد، فضایل و تربیت سخت گلپر می‌خوانند.

ولایتی بودن همسران دو سوتانویل به فحاشی بیش از حد و لاف زدن آنها نسبت به شایستگی های گذشته اجدادشان خیانت می کند. تمسخر و تحقیر در پشت حسن نیت ویسکونت کلیتاندر پنهان شده است که وارد اتاق شد، زمانی که بارون از اینکه اشراف دربار نام بلند دسوتانویل ها را نشنیده است شگفت زده می شود، نه عناوین و نه شکوه خانواده با شکوه آنها را می داند. دندن همچنین از این فکر که به فرزندانش لقب اشراف داده می شود، آرام نمی گیرد. اگرچه او یک "دورک نازک" است، اما قرار نیست شاخ بزند. او مستقیماً در مورد آن به کلایتاندر می گوید.

پدر آنجلیکا از عصبانیت رنگ پریده می شود و از او توضیح می خواهد. Viscount همه چیز را انکار می کند. مادام سوتانویل که به تازگی به همه از تقوای زنان هم نوع خود اطمینان داده بود، از آنجلیک اینجا می خواهد و می خواهد همه چیز را توضیح دهد. آنجلیکا به کلیتاندرا متهم می شود که حیله گری او را برمی گزیند. سپس خانواده دو سوتانویل خشم خود را متوجه داماد خود می کنند و آنها را مجبور می کنند که از ویسکونت عذرخواهی کنند. اما شما نمی توانید دهقان را گول بزنید، او همچنان به سرزنش گلپر ادامه می دهد، اما او بی گناهی خشمگین را بازی می کند.

ژرژ دندن یا شوهر فریب خورده
ژرژ دندن یا شوهر فریب خورده

اقدام دوم

مکالمه بین خدمتکار کلودین و لوبن نمایش را ادامه می دهد. او از صمیم قلب تعجب می کند که چگونه دندن همه چیز را می دانست و از لوبن می پرسد که آیا او به کسی بدگویی کرده است؟ می گوید با کسی آشنا شده استکه او را دیدند که خانه شان را ترک کرد اما قول داد به کسی چیزی نگوید.

دندن تلاش می کند همسرش را متقاعد کند که پیوند ازدواج مقدس است و نابرابری مبدأ از بین رفته است. آنجلیک بدبینانه پاسخ می دهد که او موظف نیست از او اطاعت کند فقط به این دلیل که ازدواج با او راضی است. او هنوز جوان است و از لذت آزادی که سنش به او حق می دهد، لذت خواهد برد. او در یک شرکت دلپذیر خواهد بود. و بگذار دندن از بهشت تشکر کند که نمی‌خواهد کار بدتری انجام دهد.

داندن از سوراخ کلید همسرش و کلیتاندر را تماشا می کند و فکر می کند که اکنون فرصت انتقام را از دست نخواهد داد. او امیدوار است که مدرکی دال بر خیانت خود از لوبن بگیرد. اما بیهوده به کمک او امیدوار است. نقشه انتقام او را بیشتر و بیشتر به خود مشغول می کند، حتی چشم انداز یک شوهر فریب خورده در پس زمینه فرو می رود.

او می خواهد والدین گلپر را در مورد دوروی دخترشان قانع کند. اما خود آنجلیکا آنها را به شهادت فرا می خواند و این بار به طرز ماهرانه ای خود را رها می کند. با عصبانیت کلیتاندر را سرزنش می کند که او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، اگرچه او به خوبی می داند که او چقدر با فضیلت است، چوبی را می گیرد و ستایشگر او را می راند، به طوری که ضربات به پشت ژرژ دندن بدبخت می زند. او خشمگین است و همسرش را خائن به خود خطاب می‌کند، اما جرأت نمی‌کند آن را با صدای بلند بگوید و امیدوار است به گلپر درس عبرت بدهد.

پرده سوم

آنجلیکا با کلیتاندر به یک شب قرار می‌رسد. می گوید شوهرش خروپف می کند. کلودین همان جاست. لیوبن به دنبال او می گردد و او را به نام صدا می کند، به همین دلیل است که دندن از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که همسرش رفته است. کلایتاندر با این فکر که باید پیش او برگردد آهی کشیدsimpleton "رز زیبا". او می گوید ژرژ دندن ارزش عشق او را ندارد. آنجلیکا کلیتاندرا را آرام می کند و می گوید که نمی تواند چنین شوهری را دوست داشته باشد. توجه به آن ارزان و مضحک است.

مولیر ژرژ دندن
مولیر ژرژ دندن

جورج در چنین ساعتی دیر موفق شد همسرش را در خیابان بگیرد و بلافاصله می خواهد با والدینش تماس بگیرد. گلپر التماس می کند که او را ببخشد، گناه خود را می پذیرد و قول می دهد که بهترین همسر جهان باشد. اما دندن به خاطر گستاخی دو ساوتانویل ها «جدا می شود» و به دنیا نمی رود. با تمسخر دخترشان غرور آنها را هدف قرار می دهد. چنین لجبازی حیوانی فقط می تواند در یک قلب کسل به دنیا بیاید، و در این لحظه تمام همدردی با گلپر است که فقط می خواهد زندگی کند، اما توسط والدینش قربانی شد.

آنجلیکا از تحقیر شدن توسط شوهرش در مقابل همه عصبانی است و می خواهد انتقام بگیرد. او به داخل خانه می رود، در را قفل می کند و هیاهو به راه می اندازد که شوهرش مست است و همچنین در خانه نخوابیده است. دی سوتانویلی می‌دوید، دندن می‌خواهد همه چیز را توضیح دهد، اما آنها نمی‌خواهند گوش دهند، علاوه بر این، آنها را مجبور می‌کنند تا از دخترشان روی زانوها طلب بخشش کنند. دندن اظهار تاسف می کند که اگر "با یک زن بد ازدواج کند"، تنها یک چیز باقی می ماند - "سر و ته در آب."

توصیه شده: