فهرست مطالب:

Polevoi Nikolai Alekseevich: بیوگرافی، آثار
Polevoi Nikolai Alekseevich: بیوگرافی، آثار
Anonim

نیکولای آلکسیویچ پولووی نویسنده و نمایشنامه نویس روسی است. او همچنین به عنوان منتقد ادبی، روزنامه نگار، مترجم و البته مورخ شناخته می شد. او یکی از ایدئولوگ های «سومین» بود. او برادر گزنفون پولووی منتقد و نویسنده اکاترینا آودیوا، پدر پیوتر پولوی نویسنده شوروی بود..

بیوگرافی نویسنده

نیکلای الکسیویچ پولووی در سال 1796 به دنیا آمد. او در ایرکوتسک به دنیا آمد. او در یک خانواده تاجر ثروتمند بزرگ شد. جالب است که او یکی از اولین روزنامه‌نگاران روسی بود که اصل خود را فراموش نکرد و دائماً علایق این طبقه را در نشریات خود بیان کرد.

بیوگرافی Polevoy
بیوگرافی Polevoy

تحصیلات ابتدایی خود را نزد معلمان خانه گذراند. او در سال 1817 شروع به نوشتن برای مجله Russky Vestnik کرد. در سال 1820 سرانجام به مسکو نقل مکان کرد و تا سال 1836 در آنجا زندگی کرد. تنها پس از آن، نیکولای آلکسیویچ پولووی به سن پترزبورگ نقل مکان کرد. او در کار خود همواره خود را به عنوان نماینده مردم در کشور معرفی می کردادبیات.

روزنامه نگاری

در اوایل دهه 20 قرن نوزدهم، او مطالب زیادی را در "آرشیو شمالی"، "یادداشت های سرزمین پدری"، "پسر میهن"، سالنامه "Mnemosyne" منتشر کرد. درست در آن زمان، کلمه "ژورنالیسم" ظاهر شد، که خود نیکلای آلکسیویچ پولوی در ابتدا مراقب آن بود.

کتاب های پولوی
کتاب های پولوی

شایان ذکر است که در آن سالها اعتقاد بر این بود که فقط اشراف می توانند با ادبیات سروکار داشته باشند و چاپ آثار نمایندگان طبقات دیگر باعث حیرت و حتی تمسخر می شد.

تلگراف مسکو

از سال 1825، Polevoy شروع به انتشار مجله تلگراف مسکو کرد که تیراژ بسیار زیادی داشت. وی در این نسخه مقالات خود را در زمینه تاریخ، ادبیات و قوم نگاری نیز منتشر کرد. او پیوسته در این نشریات بر نقش مهم بازرگانان و همچنین صنعت و تجارت در سرنوشت مدرن روسیه تأکید می کرد. او اغلب آشکارا آثار ادبی اشراف را مورد حمله قرار می داد و آنها را به خاطر دوری از مردم و بی اطلاعی از نیازها و مشکلاتشان مورد انتقاد قرار می داد.

یک واقعیت جالب از زندگی نیکولای آلکسیویچ پولووی این است که مجله او در سال 1834 به دستور شخصی امپراتور نیکلاس اول بسته شد. این اتفاق پس از بررسی انتقادی نمایشنامه عروسک گردان با عنوان "دست خدای متعال نجات داد. میهن".

کار در سن پترزبورگ

پس از رسوایی با بسته شدن مجله، نیکولای آلکسیویچ پولووی، که زندگینامه او در این مقاله آورده شده است، عازم سن پترزبورگ شد. اینجا اتفاق افتادتجدید نظر در دیدگاه های شخصی - در نتیجه، روزنامه نگار عقاید لیبرال خود را به باورهای وفادار تغییر داد. او شروع به انتشار سالنامه ای با عنوان "بررسی تصویری اشیاء به یاد ماندنی از علوم، هنر، هنر، صنعت و جامعه" می کند. او برای "Northern Bee" می نویسد و چندین سال "Son of the Fatherland" را ویرایش می کند.

ژنرال های روسی
ژنرال های روسی

پروژه جدید او مجله "Russian Messenger" بود که از سال 1841 شروع به انتشار یک بار در ماه کرد. قبلاً در سال 1845 ، او با سردبیر آندری کرایفسکی در مورد رهبری Literaturnaya Gazeta به توافق رسید. او توجه زیادی به مقالات ادبی و انتقادی داشت، به ویژه در مخالفت با بلینسکی.

خود پولووی بیش از یک بار مورد انتقاد و حتی تقلید قرار گرفته است. او را به دلیل گستاخی و استفاده مکرر از زبان زمخت مورد تمسخر قرار می دادند.

بیماری و مرگ

در سال 1846 Polevoy درگذشت. او فقط 49 سال داشت. او بر اثر تب عصبی درگذشت که با زندانی شدن پسرش در قلعه شلیسلبورگ تحریک شد. دانش آموز Nyctopolis در حالی که تلاش می کرد بدون اجازه از مرز عبور کند توسط مقامات تزاری بازداشت شد.

Polevoi در گورستان گرگ به خاک سپرده شد. او از اولین کسانی بود که قبرش در قسمتی از قبرستان که امروزه به پل های ادبی معروف است قرار دارد. پیوتر ویازمسکی، شاعر روسی، که در مراسم تشییع جنازه حضور داشت، خاطرنشان کرد که مردم زیادی جمع شده بودند - پولوی بسیار محبوب بود.

طبق داستانها، پولووی با ریشی نتراشیده و با لباسی در تابوت دراز کشیده بود. موردکه پس از مرگ او خانواده اش در شرایط سخت مالی باقی ماندند، قهرمان مقاله ما یک همسر و نه فرزند داشت. او حدود 60000 روبل بدهی و پس انداز باقی گذاشت. به خانواده 1000 روبل مستمری اعطا شد.

بلینسکی، که اغلب با پولویوی بحث می کرد، در حالی که شایستگی های او را در ادبیات به رسمیت می شناخت. نسل جوان از او به عنوان یکی از اولین نمایندگان روشنفکر رازنوچینسک که توانست جایگاه ویژه خود را در ادبیات روسیه به دست آورد، قدردانی کرد. در همان زمان، اندکی پس از مرگ اثر Polevoy، آنها آن را فراموش کردند و انتشار آن را متوقف کردند.

تاریخ ناپلئون
تاریخ ناپلئون

فعالیت ادبی

نیکولای آلکسیویچ پولووی در کتاب های خود اغلب زیبایی شناسی رمانتیسیسم را ترویج می کند، همانطور که در داستان های او "نقاش"، "سعادت جنون"، "اما" گواه است. پولووی یک نویسنده کلاسیک داستان نویس است، موضوع اصلی آثار او موانع طبقاتی بود که هنگام درگیری نمایندگان اشراف با رازنوچینسی های با استعداد به وجود می آید.

قهرمان استاندارد پولووی از نظر اخلاقی یک نماینده خالص بورژوازی یا فیلیستینیسم است، معمولاً همچنین مذهبی است که باید با عقب ماندگی محیط و تنگ نظری خود روبرو شود. اشراف زاده ها معمولاً به عنوان خودخواهان غیراخلاقی و بدون اعتقاد به تصویر کشیده می شوند و سعی می کنند پوچی درونی خود را در پشت شیوه ای درخشان و پر زرق و برق پنهان کنند.

نمایشنامه و طنز

در آثار خود، نیکلای آلکسیویچ پولوی اغلب به موضوعات تاریخی روی آورد. قلم او متعلق به40 نمایشنامه او اغلب در مورد شخصیت ها و رویدادهای داخلی مشهور می نوشت که در دوران سلطنت نیکلاس اول در روسیه بسیار محبوب بود.

در ضمیمه طنز مسکو تلگراف، قهرمان مقاله ما به دنبال ادامه سنت های طنز در پایان قرن گذشته بود. ویژگی بارز آثار طنز او رد عمدی هذل گویی و اغراق به نفع سایر ابزارهای هنری برجسته است.

همچنین Polevoy ترجمه های زیادی انجام داد. به عنوان مثال، به لطف او، خوانندگان روسی با داستان های گاوف آشنا شدند. در سال 1837، او ترجمه‌ای نسبتاً آزاد از تراژدی شکسپیر هملت منتشر کرد.

داستان های کریسمس Polevoy
داستان های کریسمس Polevoy

آثار تاریخی

کار نیکلای آلکسیویچ پولوی "تاریخ مردم روسیه" به طور گسترده ای شناخته شده بود. او آن را در مخالفت با مفهوم کرمزین نوشت که تاریخ کشور را به عنوان وقایع نگاری زندگینامه حاکمان عالی آن ارائه می کرد. پولووی مردم عادی را به مقام اول رساند.

آثار تاریخی Polevoy
آثار تاریخی Polevoy

در این اثر تاریخی، او سعی کرد در تمام رویدادهای اساسی تاریخ روسیه، با دور شدن از نقش رهبران و حاکمان نظامی، سرآغاز مردمی بیابد.

در روسیه، "تاریخ" پولوی توسط بسیاری به عنوان تقلیدی ضعیف از کارامزین تلقی شد و مورد انتقاد قرار گرفت. جالب است که قهرمان مقاله ما در ابتدا به دنبال نوشتن 12 جلد مانند کرمزین بود. اما به دلیل مشکلات مختلف از جمله مشکلات شخصی، موفق به انتشار تنها شش جلد شد. اشتراک بودفروخته شد، که منجر به ادعاهای کلاهبرداری و ادعاهای مالی شد.

علاوه بر این، معلوم شد که آخرین جلدها به اندازه دو جلد اول جالب نبودند - قابل توجه بود که نویسنده با عجله کار می کند و اغلب در بازگویی پیش پا افتاده دکترین رسمی منحرف می شود. او در مجلدات خود موفق شد تاریخ دولت روسیه را قبل از تصرف کازان توسط ایوان مخوف ترسیم کند.

علاوه بر این چرخه، Polevoy تعدادی مقاله برای طیف وسیعی از خوانندگان نوشت. به عنوان مثال، او با انکار خویشاوندی تاریخی و قومی روس‌های کوچک با روس‌های بزرگ صحبت کرد و بر این اساس پیشنهاد کرد که روسیه کوچک بخشی از روسیه نیست، همانطور که کرمزین بر این امر اصرار داشت.

توصیه شده: