فهرست مطالب:

افسانه برادران گریم "فرنی شیرین"
افسانه برادران گریم "فرنی شیرین"
Anonim

داستان‌سرایان آلمانی، برادران یاکوب و ویلهلم گریم، ردپای بزرگی در تاریخ به جا گذاشتند. شایستگی آنها در این واقعیت نهفته است که آنها نه تنها به توسعه زبان شناسی کمک کردند، بلکه فولکلور آلمانی را نیز جمع آوری کردند. این امر باعث ایجاد مجموعه ای از افسانه ها به نام "قصه های برادران گریم" شد.

قصه های پریان آنها محبوب شد، هم کودکان و هم بزرگسالان شروع به خواندن آنها کردند. بسیاری از آنها فیلمبرداری شده اند.

یکی از افسانه های متعدد برادران گریم "فرنی شیرین" نام دارد. این اثری است درباره مهربانی و عدالت، درباره صداقت و صداقت.

خلاصه افسانه "فرنی شیرین"

خیلی وقت پیش دختری مهربان و متواضع زندگی می کرد. او با مادرش زندگی می کرد. آنقدر فقیر بودند که چیزی برای خوردن نداشتند. با این شروع خلاصه ای از "فرنی شیرین". یک بار دختر در جنگل قدم می زد و در آنجا با پیرزنی روبرو شد. پیرزن قابلمه ای به او داد که خود به خود فرنی بپزد، فقط باید به او می گفت: «دیگ، بپز!».برای اینکه قابلمه از پختن فرنی منصرف شود، باید به او گفت: «دیگ بس کن!». دختر دیگ را به خانه آورد و آنها فراموش کردند گرسنگی چیست. یک روز دختر در خانه نبود. مادرش خواست بخورد و به دیگ گفت فرنی بپز. وقتی لازم شد فرنی نپزد، مادرم نمی دانست چطور جلوی او را بگیرد، حرف های لازم را فراموش کرد. دیگ جوشید و جوشید و فرنی تمام خانه را پر کرد، سپس تمام خیابان و تمام روستا را پر کرد. بالاخره دختر رسید. فقط او توانست گلدان را متوقف کند، زیرا کلمات گرامی را به یاد آورد.

فرنی شیرین
فرنی شیرین

یک افسانه چه می آموزد؟

در یک کلام، یک قطعه عالی. افسانه "فرنی شیرین" هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان مفید است. او مهمترین چیز را آموزش می دهد - مهربانی. داستان به ما می آموزد که همیشه مهربان باشیم. دختر کوچولو متواضع و مهربان بود که به خاطر آن به او پاداش دادند: پیرزن یک دیگ پس انداز به او داد. از این گذشته ، اگر دختر با مهربانی و فروتنی متمایز نمی شد ، به سختی سزاوار چنین هدیه ای بود. داستان نشان می دهد: همیشه باید کار نیک کرد. پیرزن چنین فرصتی داشت - برای کمک به دیگران، که او انجام داد. او یک دختر بچه و مادرش را از گرسنگی نجات داد.

قصه پریان "فرنی شیرین" نشان می دهد که ما باید قدر آنچه را داریم بدانیم. مادر دختر با خوشحالی از قابلمه استفاده کرد که خودش فرنی می پخت اما فراموش کرد که هر چیزی اندازه خودش را دارد، حرف های عزیز را فراموش کرد و نتوانست جلوی قابلمه را بگیرد.مادر و دخترش در این پری مخالف هستند. داستان یعنی باید مثل یک دختر باشی نه مثل مادرش.

افسانه شیرینفرنی
افسانه شیرینفرنی

مثل کودکان تمیز باشید

جامعه امروزی فاقد ارزشهای اساسی مانند مهربانی و پاکیزگی است. افسانه "فرنی شیرین" دقیقاً این را به همه می آموزد. مسلماً همه خواهان یک زندگی راحت هستند. مانند فرنی شیرین. اما برای به دست آوردن چیزی، باید چیزی بدهید. ریا، دروغ، بدخواهی - این چیزی است که در جامعه مدرن ریشه می گیرد. و افسانه "فرنی شیرین" می آموزد که این باید ناپدید شود. شما باید صمیمی و پاک باشید، مانند کودکی که هنوز همه مشکلات این دنیا را ندانسته است.

خلاصه فرنی شیرین
خلاصه فرنی شیرین

نباید فراموش کنیم که فقط خیر جهان را نجات می دهد. کمک متقابل، حمایت متقابل باید بر طمع غلبه کند و اولین قدم در ارزش‌های زندگی مدرن باشد. ما چنین زندگی مانند فرنی شیرین را می خواهیم - ما مانند کودکان از نظر روحی پاک خواهیم بود.

توصیه شده: