فهرست مطالب:

ولادیمیر ماکانین، "زندانی قفقاز" - خلاصه، تحلیل و بررسی
ولادیمیر ماکانین، "زندانی قفقاز" - خلاصه، تحلیل و بررسی
Anonim

خلاصه «زندانی قفقاز» اثر ماکانین به شما این امکان را می دهد که بدون مطالعه دقیق با ویژگی های این اثر آشنا شوید. این داستان که در سال 1994 نوشته شده است، بر رابطه یک جنگجوی جوان چچنی و یک سرباز روسی تمرکز دارد. تا به امروز، بارها و بارها تجدید چاپ شده، به چندین زبان اروپایی ترجمه شده و حتی فیلمبرداری شده است. این نویسنده در سال 1999 برای او جایزه دولتی در زمینه هنر و ادبیات دریافت کرد.

تاریخچه آفرینش

ولادیمیر ماکانین
ولادیمیر ماکانین

خلاصه کتاب ماکانین "زندانی قفقاز" به شما کمک می کند تا برای امتحان یا سمیناری در مورد این اثر آماده شوید. همچنین شایان ذکر است که داستان در تابستان و پاییز 1994 ساخته شد، زمانی که جنگ چچن هنوز شروع نشده بود. بنابراین می‌توان گفت که نویسنده نظری داشته استتراژدی پیش رو.

ماکانین خود به یاد می آورد که کار را در اول دسامبر، دقیقاً یک ماه قبل از شروع جنگ اول چچن، به پایان رساند. در سال 1995 در شماره چهارم مجله نوی میر منتشر شد. پس از آن، او بارها در مجموعه های متعدد نویسنده و همچنین گلچین های نویسندگان معاصر منتشر شد.

ماکانین در اواخر دهه 2000 با نوشتن رمان آسان به موضوع چچن بازگشت. برای آن، او جایزه کتاب بزرگ را در سال 2008 دریافت کرد.

داستان

داستان زندانی قفقازی
داستان زندانی قفقازی

برای گفتن خلاصه ای از "زندانی قفقاز" ماکانین از این موضوع شروع کنیم که اکشن اثر در آستانه جنگ در خاک چچن می گذرد.

شبه نظامیان راه ستونی از سربازان روسی را مسدود کردند. یک جنگجوی باتجربه روباخین مأموریت می یابد تا راهی برای خروج پیدا کند، او ووکا تیرانداز را برای کمک می گیرد. آنها با سرهنگ گوروف تفاهم پیدا نمی کنند، زیرا او مشغول مذاکره با چچنی اسیر شده در مورد مبادله اسلحه با غذا برای سربازان است.

حتی در خلاصه داستان ماکانین "زندانی قفقاز" ذکر این نکته مهم است که چچنی حاضر نیست خود را زندانی بداند. او با خنده به گوروف اعلام می کند که او اسیر اوست، همه سربازانش زندانی هستند.

پس از آن، روبخین در کمین شبه نظامیان شرکت می کند. سربازان روسی همه چیز را به گونه ای سازماندهی می کنند که در امتداد راهروی سازماندهی شده ویژه در جنگل حرکت کنند. در این مرحله تعدادی از آنها دستگیر می شوند. خود روباخین یک جوان خوش تیپ و جوان چچنی را اسیر می کند. با ووکا تیرانداز او را به کوه می برند تا با او عوض کنندامکان عبور کاروان.

جداسازی

محتوای داستان زندانی قفقازی
محتوای داستان زندانی قفقازی

در جاده، قهرمان داستان شروع به احساس جذابیت غیرمنتظره ای برای این مرد جوان می کند. او به معنای واقعی کلمه مسحور زیبایی آن است. آنها یک شب در جنگل می مانند و صبح که وارد دره شده اند، می شنوند که دو دسته از مبارزان از دو طرف عبور می کنند. اوج توطئه ولادیمیر ماکانین زندانی قفقاز در راه است. روبخین برای اینکه نگذارد خود را کشف کنند، مرد جوان را از ترس اینکه جیغ بزند خفه می کند.

در پایان داستان، آنها بدون هیچ چیز برمی گردند. آنها بر سر عبور کاروانی از کامیون ها به توافق نرسیدند.

ویژگی های هنری

نام و محتوای «زندانی قفقاز» ماکانین ما را به آثار کلاسیک های روسی ارجاع می دهد. الکساندر پوشکین، میخائیل لرمانتوف، لئو تولستوی، ساشا چرنی آثاری با نام مشابه دارند. فقط همه آنها نام "زندانی قفقاز" را دارند.

همچنین شایان ذکر است که یکی از اصلی ترین لایتموتیف های این اثر، سخنان داستایوفسکی بود که زیبایی جهان را نجات خواهد داد. خود ماکانین به این موضوع اشاره می کند و در اولین جمله داستان به این عبارت اشاره می کند. با این حال، در پایان، زیبایی "نجات نمی دهد"، ناتوانی در نجات مرد جوان از مرگ، و روبخین از ارتکاب قتل.

بررسی

خلاصه داستان زندانی قفقاز
خلاصه داستان زندانی قفقاز

در نقد «زندانی قفقاز» اثر ماکانین، منتقدان و خوانندگان خاطرنشان کردند که نویسنده به شیوه‌ای مدرن، نقوش قفقازی را که در زبان روسی بزرگ شناخته شده است، دوباره تفسیر می‌کند.کلاسیک ها او در کار خود کیفیت خوب کار را با کلمه نشان می دهد. در عین حال، او موفق می شود یادآوری کند که باز کردن «گره قفقازی» کار آسانی نخواهد بود، این جنگ از قرن نوزدهم برای روس ها به خوبی شناخته شده است.

مهم است که جنگ در این داستان فقط یک محرک برای طرح داستان باشد. روایت بیشتر وجودی است و نقطه مقابل اصلی تقابل خودی و غیر خودی است. ماکانین پرخاشگری های ریخته شده در جهان را نشان می دهد، دائماً از طریق قتل و جنگ رخ می دهد. اما داستان فقط مربوط به این نیست. مکان مهمی در آن زیبایی است که واقعاً می تواند جهان را نجات دهد. علاوه بر این، با این کلمات است که نویسنده داستان خود را درباره خشونت، قتل و تجاوز آغاز می کند.

در نقد داستان ولادیمیر ماکانین "زندانی قفقاز"، منتقدان به یادبود نمادین این اثر اشاره کردند. نویسنده موفق شد تضاد کهنسالی زمان حال را مجسم کند. این رنج روحی مردی است که محکوم به نابودی چیزی است که بیشتر دوست دارد. انگیزه قتل به یک تمثیل متفکرانه تبدیل می شود، داستان جنگی با تنش شگفت انگیز. علت جنگ نفرت نیست، بلکه عشق بی پاسخ، پرشور و منحرف است.

آنالیز محصول

نویسنده ولادیمیر ماکانین
نویسنده ولادیمیر ماکانین

داستان "زندانی قفقاز" اثر وی ماکانین در غرب بسیار مورد تحسین قرار گرفت. نویسنده اسطوره قفقازی را رد می کند و آن را از هاله ای عاشقانه محروم می کند. قهرمانان او به زندگی روزمره نظامی عادت کردند، تلخ و سخت شدند. آنها مرگ را بدیهی می دانند، با آرامش با اجساد ارتباط برقرار می کنند و آنها را در زمین دفن می کنند. در مورد آنماکانین بارها به بی تفاوتی اشاره می کند. او در عین حال مرگ را تا حد امکان خزنده و ترسناک توصیف می کند، به طوری که خواننده نمی تواند مرگ را بی تفاوت درک کند. برای سربازان، جنگ به کار تبدیل می شود، در حالی که نویسنده وظیفه خود را تعیین می کند که از این اتفاق در زندگی غیرنظامی جلوگیری کند.

سازمان زمانی و مکانی کار بسیار غیرعادی است. مرز باریکی بین زمان حال و هدف آن وجود دارد. در عین حال، بخش های زمانی فردی از جریان عمومی خارج می شوند و معنای خاص خود را در داستان به دست می آورند. در عین حال، خود فضا به بخش‌های جداگانه تقسیم می‌شود که در نهایت تکرار و در هم تنیده می‌شوند. این احساس قوی وجود دارد که شخصیت ها در یک هزارتوی پیچیده افتاده اند که به سادگی هیچ راهی برای خروج از آن وجود ندارد. آنها برای همیشه اسیر او شدند.

بیانیه داستایوفسکی درباره زیبایی در کل آثار ماکانین جریان دارد. اما اینجا معنای دیگری پیدا می کند. زیبایی خشن و بیگانه کوه های قفقاز با مردم روسیه خصمانه و بیگانه می شود. کوه ها خطری مرگبار برای سربازان روسی هستند. زیبایی یک جوان چچنی در ابتدا احساسات جدید و قوی را در روباخین بیدار می کند، این احساس وجود دارد که آنها می توانند نقش مهمی در زندگی یک سرباز روسی ایفا کنند، او را تغییر دهند، اما این زیبایی نیز کسی را نجات نمی دهد. به محض اینکه او احساس خطری از جانب زندانی می کند، شخصیت اصلی به طرز وحشیانه ای او را سرکوب می کند.

ماکانین به این نتیجه می رسد که جایی که خشم و هرج و مرج حاکم است، به سادگی جایی برای زیبایی وجود ندارد. او قدرت مخرب به دست می آورد، زیبایی او را نجات نمی دهد، مانندداستایوفسکی، اما می کشد.

نوآوری و منحصر به فرد

بررسی داستان توسط ولادیمیر ماکانین
بررسی داستان توسط ولادیمیر ماکانین

ماکانین بی رحمانه اسطوره رمانتیک قفقازی را که توسط کلاسیک های روسی - پوشکین، لرمانتوف، تولستوی - خلق شده است، افشا می کند. یک نویسنده مدرن چشمان خواننده را به قفقاز واقعی باز می کند، قفقازی که دیگر کسی را مجذوب نمی کند.

او عبارت کلاسیک داستایوفسکی را کاملاً رد می کند و ثابت می کند که هیچ چیز عاشقانه و زیبایی در جنگ وجود ندارد. همه جا فقط اجساد مثله شده، خون و سرنوشت فلج شده کسانی که توانستند زنده بمانند وجود دارد.

Screening

اسیر فیلم
اسیر فیلم

در سال 2008، کتاب "زندانی قفقاز" اثر ولادیمیر ماکانین توسط کارگردان آلکسی اوچیتل فیلمبرداری شد. این فیلمبردار اعتراف کرد که از این کار متاثر و متاثر شده است. او شخصاً با نویسنده ملاقات کرد و از این که مرد میانسال به شیوه ای بسیار مدرن و مرتبط صحبت می کرد شگفت زده شد. او به وضوح وضعیت فعلی سینمای روسیه را ارزیابی کرد، علاوه بر این، او تحصیلات فیلمنامه نویسی داشت. بنابراین معلم ترتیبی داد که او داستانش را برای فیلم دوباره کار کند.

تصویر با نام "زندانی" منتشر شد. نقش های اصلی را ویاچسلاو کریکونوف، پتر لوگاچف و ایراکلی مسخالایا بازی کردند.

تصویر در جشنواره Kinotavr شرکت کرد اما هیچ جایزه ای نگرفت. در مسابقه کارلووی واری، نوار جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

توصیه شده: