فهرست مطالب:

لرمونتوف، "شاهزاده لیگووسکایا": تاریخ خلقت و خلاصه ای از رمان
لرمونتوف، "شاهزاده لیگووسکایا": تاریخ خلقت و خلاصه ای از رمان
Anonim

«شاهزاده لیگووسکایا» نوشته لرمانتوف رمانی ناتمام اجتماعی-روانی با عناصر داستانی سکولار است. کار بر روی آن توسط نویسنده در سال 1836 آغاز شد. این منعکس کننده تجربیات شخصی نویسنده است. با این حال ، قبلاً در سال 1837 لرمانتوف او را رها کرد. همانطور که محققان موفق به ایجاد آن شدند، نه تنها لرمانتوف، بلکه نویسنده سواتوسلاو رافسکی، پسر عموی دوم شاعر آکیم شان گیرای، در کار روی این دست نوشته شرکت کردند. این اثر انتقال تدریجی به اصول هنری واقع‌گرایانه را از ماکسیمالیسم رمانتیک، که قبلاً لرمانتوف تحت آن قرار داشت، ترسیم می‌کند. برخی از مفاهیم و ایده هایی که در صفحات این اثر به چشم می خورد بعدها در «قهرمان زمان ما» استفاده شد.

تاریخچه نگارش

اکاترینا سوشکوا
اکاترینا سوشکوا

لرمونتف کار بر روی "شاهزاده لیگووسکایا" را در سال 1836 آغاز کرد. شواهدی وجود دارد که خطوط داستانی خاصی از کار را نشان می دهدبه طور مستقیم با شرایط زندگی شخصی او مرتبط است. به ویژه، اطلاعاتی در این باره در نامه های شاعر به دوست نزدیک و خویشاوندش الکساندرا ورشچاژینا آمده است. در یکی از آنها ، لرمانتوف در مورد جدایی با اکاترینا سوشکوا و ازدواج ادعایی واروارا لوپوخینا می نویسد. مورخان معتقدند این نامه ها در سال 1835 ارسال شده است. هر دوی این رویدادها در صفحات رمان "شاهزاده خانم لیگووسکایا" اثر ام. لرمانتوف منعکس شده است.

در برخی از قسمت‌های دست‌نوشته دست‌نویس دوست شاعر - نویسنده سواتوسلاو رافسکی وجود دارد. در سال 1836 آنها در همان آپارتمان زندگی می کردند. مشخص شده است که رایوسکی در نوشتن برخی از فصل ها کمک کرده است. به ویژه، او تصویر کرازینسکی و همچنین قسمت های مربوط به فعالیت های مقامات را نوشت. پسر عموی دوم شاعر آکیم شان گیرای در ساخت فصل هفتم شرکت داشت.

کار روی رمان با دستگیری رایوسکی و لرمانتوف که در سال 1837 پس از توزیع شعر "مرگ یک شاعر" رخ داد، متوقف شد. هر دو به تبعید فرستاده شدند.

واروارا لوپوخینا
واروارا لوپوخینا

در یکی از نامه‌های خود به رایفسکی در سال 1838، لرمانتف از این رمان یاد می‌کند و خاطرنشان می‌کند که بعید به نظر می‌رسد که هرگز کامل شود، زیرا شرایطی که اساس آن را تشکیل می‌داد به شدت تغییر کرده است.

به گفته منتقدان ادبی، کار لرمانتوف در مورد "شاهزاده لیگووسکایا" نه تنها به دلیل کمبود مواد، بلکه به دلیل از دست دادن علاقه انجام شد. در آن زمان، او از قبل ایده جدیدی داشت که در آن برخی از ایده های گذشته تجسم یافته بود.

خلاصه "شاهزاده خانملیگووسکایا" لرمونتوف در "بریفلی" نیست، اما می توانید در این مقاله با او آشنا شوید.

در بهار 1839، لرمانتوف "بل" را نوشت و سال بعد رمان "قهرمان زمان ما" را به پایان رساند.

آغاز داستان

شاهزاده روم لیگووسکایا
شاهزاده روم لیگووسکایا

خلاصه ای از "شاهزاده خانم لیگووسکایا" لرمانتوف به شما کمک می کند حتی بدون خواندن آن، برداشت کاملی از این اثر داشته باشید. اکشن رمان در سال 1833 در سن پترزبورگ می گذرد. همه چیز از آنجا شروع می شود که یک مسئول جوان و فقیر در خیابان مورد اصابت اسب قرار می گیرد. واگن می رود، اما قربانی موفق می شود به ظاهر مجرم خود توجه کند. معلوم می شود که این یک افسر ثروتمند و همچنین جوان، گریگوری الکساندرویچ پچورین است.

خانه پچورین توسط خواهرش وارنکا ملاقات می‌کند و به او می‌گوید که شاهزاده‌های لیگوفسکی از آنها دیدن می‌کنند. این نام بلافاصله باعث ایجاد هیجان در افسر می شود.

عاشقانه با ورا

معلوم شد که چند سال پیش او عاشق Verochka R. شد که احساسات او را متقابل کرد. پچورین پس از آن چنان تحت تأثیر احساسات خود قرار گرفت که حتی در امتحانات مردود شد. در نتیجه مجبور شد به خدمت سربازی برود و از آنجا به عنوان بخشی از ارتش به جبهه برود.

در خط مقدم، قهرمان رمان "شاهزاده لیگووسکایا" اثر M. Yu. Lermontov شجاعت نشان داد. پس از پایان کارزار، او متوجه شد که وروچکا منتظر او نیست و با شاهزاده لیگوفسکی ازدواج کرد. این باعث زخم عمیق روحی مرد جوان شد.

زندگی بالا

میخائیل لرمانتوف
میخائیل لرمانتوف

در سن پترزبورگ، پچورین زندگی یک شیک پوش واقعی را پیش می برد. کسالت بر او غلبه می کند، به خاطر او، شروع به خواستگاری با الیزاوتا نگورووا می کند. همه اطرافیان می گویند که او مدت هاست در دختران نشسته است. در یک لحظه، او تصمیم می گیرد با ارسال نامه ای ناشناس به او این معاشقه را متوقف کند. در آن افسر می نویسد که الیزابت در این رابطه هیچ امیدی ندارد.

همان عصر به تئاتر می رود و در آنجا با زنی جذاب آشنا می شود اما چهره او را نمی بیند. نگورووا نیز در این اجرا حضور داشت و همچنان به او علاقه نشان می دهد. پس از نمایش، افسر به رستورانی می رود و در آنجا با مرد جوانی که معلوم می شود مسئول سرنگون شده است، گفتگوی ناخوشایندی دارد. مقتول خود را تحقیر شده می داند، مطمئن هستم که مورد تمسخر قرار گرفته است. به نظر او ثروت اجازه نمی دهد که دیگران به دیگران توهین کنند و آنها را تحقیر کنند. پچورین پیشنهاد می کند که اختلاف آنها را در یک دوئل حل کنند، اما این مقام مخالف است. او امتناع خود را با نگرانی برای سلامتی یک مادر مسن توضیح می دهد.

دیدار با شاهزادگان لیگوفسکی

روز بعد، پچورین به دیدار شاهزادگان لیگوفسکی می رود. او در خانه آنها می فهمد که بانویی که روز قبل در تئاتر توجه او را به خود جلب کرد ، پرنسس ورا است. خود شاهزاده، پس از آشنایی نزدیک، معلوم می شود که فردی تنگ نظر است که صرفاً به اصرار اقوام و دوستان پیشنهاد ازدواج داده است.

بعد از چند ساعت مادر پچورین یک پذیرایی بزرگ ترتیب می دهد. Ligovsky ها به آن دعوت شده اند. روی میز، ورا از شخصیت اصلی دور نیست، که با او صحبت می کند و نکات ناخوشایندی می دهد. در نتیجه زنناراحت و گریان.

در همین حال شاهزاده لیگوفسکی عملاً به همسرش توجهی نمی کند و دائماً از طولانی شدن پرونده در دادگاه شکایت می کند که توسط یک مقام رسمی به نام کراسینسکی رسیدگی می شود. پچورین، برای جبران خسارت با ورا، داوطلب می شود تا با یک مقام رسمی ملاقات کند تا از او بخواهد که به نگرانی های شاهزاده توجه بیشتری کند.

در جستجوی کرازینسکی

کار لرمانتف "شاهزاده لیگووسکایا" بسیار جالب است. خلاصه ای کوتاه از رمان به شما کمک می کند تا با داستان آن آشنا شوید. خمپاره مرکزی اثر، دیدار شخصیت های اصلی است. پچورین به دنبال یک مسئول در محله های فقیرنشین می رود. او پس از یافتن آپارتمان مناسب، زنی مسن را پیدا می کند. به زودی معلوم می شود که کرازینسکی همان مرد جوانی است که افسر چند روز پیش او را ساقط کرد. او سرد و متکبرانه با پچورین ارتباط برقرار می کند، اما قول می دهد که شاهزاده را ملاقات کند.

آثار میخائیل لرمانتوف
آثار میخائیل لرمانتوف

به زودی کرازینسکی واقعاً به Ligovsky ها می آید، ورا حتی او را به مهمانان خود معرفی می کند.

در توپ

قسمت مهم بعدی رمان در رقص بارونس آر.، جایی که قهرمان رمان دوباره با ورا ملاقات می کند، اتفاق می افتد. در همان شب سکولار، الیزاوتا نگورووا حضور دارد. این دختر با شخصیت اصلی سرد است، زیرا او موفق شد با نامه ای ناشناس آشنا شود. او ناراحت است، زیرا زمانی که پچورین از او خواستگاری می کرد عاشق او شد.

افسر متوجه می شود که الیزابت و ورا با هم دوست هستند، بنابراین می ترسد که آنها چیزهای ناخواسته زیادی در مورد او به یکدیگر بگویند.

پایان رمان "شاهزاده خانملیگووسکایا" لرمانتوف نوشته نشده است. منتقدان ادبی فقط موفق به ردیابی چند ایده اساسی می شوند که در آن تجسم یافته است. اینها شامل تصویری دقیق از انواع، زندگی و آداب و رسوم جامعه عالی و همچنین تصویر جالب "مرد کوچک" است. او کراسینسکی مسئول فقیر است. او از افراد قدرتمند و ثروتمند متنفر است.

ویژگی های هنری

پرنسس لیگووسکایا
پرنسس لیگووسکایا

شایان ذکر است که این اثر اولین تجربه نویسنده در نثر نبود. او قبلاً روی رمان "وادیم" کار کرده بود که آن هم ناتمام ماند.

هنگام تحلیل «شاهزاده لیگووسکایا» اثر لرمانتوف، باید توجه داشت که در ذهن خلاق نویسنده گذار به رئالیسم از رمانتیسم وجود دارد. نویسنده سعی می کند تا حد امکان از حالات والا و پرمدعا فاصله بگیرد. در عین حال، «مهر گذر» در رمان وجود دارد. به عنوان مثال، پچورین، مانند وادیم، دارای ویژگی های شیطانی است، هر دوی این قهرمانان نسبت به دیگران بی رحم و سرد هستند.

عناصر رمانتیک نیز در تصویر کرازینسکی یافت می شود. پیشینیان او قهرمانانی از آثار اولیه شاعر بودند که با خشم و احساس عدالت خواهی شدید متمایز بودند.

قصه جامعه

میخائیل لرمانتوف نویسنده
میخائیل لرمانتوف نویسنده

در این رمان، محققان عناصر یک روایت سکولار را کشف می کنند. این نیز یکی از انواع نثر عاشقانه است.

دقت و دقت توپوگرافیک به ما این امکان را می دهد که "شاهزاده لیگووسکایا" را "پترزبورگ" ترین آثار نویسنده بدانیم. خوداکشن در مناظر خاص پایتخت واقعی امپراتوری روسیه اتفاق می افتد.

جالب است که در کل اثر گفتگوی نویسنده و خواننده متوقف نمی شود. او در آن شخص روشن فکری را پیشنهاد می کند که قادر به درک پیام ها، کنایه ها و استدلال است. لرمانتوف با اشاره به این گفتگوی ساختگی، او را «محترم» و حتی «سخت‌گیر» می‌خواند، به‌ویژه وقتی صحبت از نسل‌های آینده باشد.

بسیاری از مردم به تمایل لرمانتوف برای تعمیم توجه می کنند، که بدیهی است که نتیجه تأثیر "یوجین اونگین" پوشکین است.

توصیه شده: