فهرست مطالب:

رمان ناباکوف "لولیتا"
رمان ناباکوف "لولیتا"
Anonim

امروز، آثار ولادیمیر ناباکوف به عنوان آثار کلاسیک ادبیات جهان تلقی می شود. بسیاری از آثار او فیلمبرداری شده اند و صحنه های تئاتر جهان را رها نمی کنند. به سختی می توان باور کرد که نویسنده برای مدت طولانی در سرزمین خود شناخته شده نبود. در آمریکا، ناباکوف به عنوان نویسنده لولیتا "پورنوگرافیک" بدنام شد.

ناباکوف لولیتا
ناباکوف لولیتا

پس زمینه رمان "لولیتا"

رمان ناباکوف که برای نویسنده شهرت یافت، پیشینه ای طولانی دارد. دوازده فصل اول "لولیتا" آینده توسط نویسنده در سال 1946 با عنوان "پادشاهی کنار دریا" نوشته شد. او در نامه های خود نوشت که در حال کار بر روی یک مقاله درباره مردی است که دختران کوچک را دوست دارد. او به زودی این کار را کنار گذاشت و تنها در سال 1949 به آن بازگشت.

به گفته نویسنده، رمان به صورت متناوب، بسیار کند نوشته شده است. چند بار نویسنده تقریباً پیش نویس را سوزاند. اما او با این فکر متوقف شد که روح کتاب نانوشته تا پایان روزگارش همچنان او را آزار می دهد. در سال 1954، پس از اتمام رمان لولیتا، او شروع به جستجوی ناشران کرد. تلاش هاانتشار این کتاب در آمریکا با شکست کامل به پایان رسید - چهار ناشر آن را رد کردند، که انگیزه امتناع آنها این بود که برای انتشار این رمان "به زندان فرستاده می شوند".

یکی از دوستان نویسنده اعتراف کرد که این رمان "نثری با بالاترین استانداردها" است، اما او با قاطعیت آن را منتشر کرد. ناباکوف به چندین موسسه انتشاراتی دیگر درخواست داد، اما در همه جا رد شد - همه از یک محاکمه رسوا می ترسیدند.

نخستین انتشار

ولادیمیر ناباکوف که از انتشار لولیتا در ایالات متحده ناامید بود، دست نوشته را برای یک ناشر پاریسی فرستاد. شهرت آن مشکوک بود، اما سرش، پس از خواندن لولیتا، احساس کرد که این رمان قرار است به بزرگترین اثر ادبیات مدرن تبدیل شود. نسخه خطی بلافاصله به حروفچینی فرستاده شد و در سال 1955 منتشر شد.

تا زمانی که این رسوایی در مطبوعات انگلیسی در اطراف لولیتا به وجود آمد، نه منتقدان و نه خوانندگان توجه زیادی به رمان نشان ندادند. اختلافات طوفانی نویسندگان مشهور، رمان را چنان تبلیغی کرد که نویسنده لولیتا حتی خوابش را هم نمی دید. خوانندگان انگلیسی بلافاصله نسخه 5000 کتاب را فروختند.

لولیتا ناباکوف ولادیمیر
لولیتا ناباکوف ولادیمیر

معروف جهان

به زودی، با فیلتر کردن گمرک، این رمان در آمریکا ظاهر شد. قیمت یک کتاب نیمه قانونی قاچاق از فرانسه سر به فلک کشید. در مطبوعات، یادداشت ها و بررسی ها یکی پس از دیگری ظاهر شد. در مجموع، لولیتای ناباکوف حدود دویست و پنجاه پاسخ دریافت کرد. این هیجان پس از آن شدت گرفت که به درخواست وزارت انگلیس در فرانسه، آنها را تصرف کردندمحصولات کتاب انتشاراتی که لولیتا را منتشر کرد.

مطبوعات فرانسوی به دفاع از این رمان پرداختند. در حالی که در فرانسه رئیس انتشارات با ممنوعیت کتاب مبارزه می کرد، در ژوئن 1957 مجله آمریکایی Encore Review قطعه ای از لولیتای ناباکوف را منتشر کرد. به زودی، یک شکار واقعی برای نویسنده کتاب آغاز شد - ناشران او را با پیشنهادات بمباران کردند. در سال 1958 لولیتا در آمریکا منتشر شد. در مدت کوتاهی تیراژ کتاب همه رکوردها را شکست، «لولیتا» پرفروش ترین کتاب شد.

ناباکوف کمتر شناخته شده فوراً به یک نویسنده مشهور جهانی تبدیل شد. پس از ناکامی های فراوان، سرانجام ناباکوف خوش شانس بود - نویسنده مردم آمریکا را تسخیر کرد. در اتحاد جماهیر شوروی، این کتاب به عنوان "پورنوگرافیک" شناخته می شد، و انتشار آن منتفی بود. اما نویسنده با این وجود نسخه روسی را ایجاد کرد که در سال 1967 در ایالات متحده منتشر شد. لولیتای ناباکوف خیلی سریع از پرده آهنین عبور کرد و سال ها به طور غیرقانونی توزیع شد. تنها پس از پرسترویکا، در سال 1989، کتاب در دسترس خوانندگان گسترده قرار گرفت.

کتاب لولیتا ولادیمیر ناباکوف
کتاب لولیتا ولادیمیر ناباکوف

درباره لولیتا

داستانی غیرقابل تصور درباره عشق یک مرد بالغ به یک دختر دوازده ساله، افکار عمومی را شوکه کرد. انتشار لولیتا باعث موجی از بررسی ها شد که به دو اردو تقسیم شدند. برخی استدلال می کنند که "لولیتا" صراحتاً زشت است. داستان جذب جنایتکارانه یک پدوفیل به یک دختر بچه به خودی خود ظالمانه است. اما همه چیز نشان می دهد که نویسنده نیز با او همدردی می کند. اما ظالمانه ترین چیز این است که نویسنده خوانندگان را به انجام همین کار تشویق می کند.

دیگران معتقدند که کارناباکوف یک رمان اروتیک به معنای معمول کلمه نیست، بلکه داستانی غم انگیز درباره قدرت ابتذال و احساسات انسانی است. در کتاب "لولیتا" نوشته ولادیمیر ناباکوف، چیزهای غم انگیز و عمیق زیادی در مورد جنبه های تاریک یک شخص وجود دارد. قهرمانان او سعی می کنند از دنیای معمولی فرار کنند و به قلمرو آزادی بپرند. شخصیت‌های ناباکوف مجذوب محدودیت‌های مجاز می‌شوند و اقدامات آنها رهگیری از تنگنای دنیای ماست. این نادرستی، خفگی و ابتذال زندگی است که نویسنده به طرز درخشانی توصیف می کند.

نویسنده چطور؟ ناباکوف همیشه لولیتا را بهترین کتاب خود می دانست. او متقاعد شده بود که این یک اثر جدی است، نه یک کتاب فحشا و ناپسند. همه مقولات در رمان مشروط هستند، مرز مشخصی بین آنها وجود ندارد. و اگر یک عنصر فحاشی برای کمدی آداب مجاز باشد، پس هرزه‌نگاری در لولیتا تصویری خارج از زمینه نیست، بلکه یک تراژدی است. و ناپسند و تراژیک متقابل هستند.

لولیتا رومن ناباکوف
لولیتا رومن ناباکوف

نظرات خوانندگان

بررسی خوانندگان درباره لولیتای ناباکوف نیز به نظرات کاملاً متضاد تقسیم شد. اولی مطمئن هستند که رمان با شکوه است، اگرچه نویسنده موضوع پیچیده و دشواری را انتخاب کرده است. شاید با بیرون آمدن از زیر قلم نویسنده ای دیگر، این داستان عاشقانه تلخ و غم انگیز، محکوم به فنا، دیوانه، بیمار، تنها احساسات دفعی را برانگیزد. اما استاد با استعداد پرشور است و کلمات را به سادگی در عبارات قرار می دهد.

سبک روایت شگفت انگیز، سبک نویسنده اعتیادآور است - شما به خواندن این کتاب تحریک آمیز ادامه می دهید و می فهمید که هامبرت بدون شک ناخوشایند و غیراخلاقی است. اما مایه تاسف و بیماری استانسان با اشتیاقش او ترسو است و می ترسد که افکارش بدون آسیب رساندن به حوری هایی که در همه جا - در اتوبوس ها، پارک ها، حیاط ها - ملاقات کرده است، افکار باقی بمانند. و تنها لولیتا رویای تحقق نیافته او شد. قهرمان ناباکوف که بر اساس وسواس خود زندگی می کرد، در نهایت این احساس دردناک را تجربه کرد که لولیتا سایه کسی شده است که او کشته است. این عشق برای او نوعی قصاص شد.

سایر خوانندگان در نقدهای خود از کتاب "لولیتا" می نویسند که طرح کتاب ناخوشایند است. بعد از این جمله که قهرمان ناباکوف لولیتا «دوازده ساله بود»، همه چیز دیگر یک انحراف به نظر می رسد. اگرچه بسیاری از آنها موافق هستند که این رمان شما را به فکر اخلاق نسل جوان و همچنین اخلاق خود می‌اندازد. این رمان تفکر در مورد پیامدهای فاجعه‌باری را که در نتیجه فقدان آموزش و هوشیاری مناسب از سوی والدین به وجود می‌آید تشویق می‌کند. این کتاب فقط داستانی درباره عشق ممنوع نیست، بلکه یک اخلاق‌ساز قدرتمند است.

شاید خلاصه زیر به قضاوت در مورد هر دوی آنها کمک کند و همچنین خواندن اصل را تشویق کند. اما تنها پس از خواندن نسخه کامل لولیتای ناباکوف می توان ارزیابی شایسته ای از اثر ارائه داد.

قهرمانان ناباکوف لولیتا
قهرمانان ناباکوف لولیتا

ملاقات دولورس

Humbert Humbert معلم ادبیات فرانسه است. در سی و هفت سالگی، او جذابیت غیرمعمولی به پوره ها دارد - دختران جذاب نه تا چهارده ساله را اینگونه می نامد. برداشت دوران کودکی او را از زنان بالغ دور کرد. او در زندان اعترافاتی درباره وقایع تابستان 1947 می نویسد. ده سال قبلاو با همسرش در پاریس زندگی می کرد. در آستانه عزیمت به آمریکا، او را ترک کرد و با یک سرهنگ مهاجر روسی فرار کرد. هامبرت به دلیل مالیخولیا در آسایشگاه های آمریکایی تحت درمان قرار گرفت.

پس از بیرون آمدن از بیمارستان، یک آپارتمان با شارلوت هیز در نیوانگلند اجاره کرد. معشوقه خانه یک دختر دوازده ساله به نام دولورس داشت. او عشق دوران کودکی هامبرت را به یاد آورد. پس از از دست دادن او بود که زندگی شهوانی او چنین جذابیت عجیبی پیدا کرد. هامبرت شهوت دیرپایی را که نسبت به دختر احساس می کند، به صفحات دفتر خاطراتش سپرده است. در تابستان، مادرش لولیتا را به اردوگاه می فرستد و نامه ای برای هامبرت می نویسد. او به میهمانش اعتراف می کند که دوستش دارد و می گوید که اگر او احساساتش را با او در میان نمی گذارد، بگذار خانه را ترک کند.

پس از کمی تردید، هامبرت با مادر لولیتا ازدواج می کند. از این گذشته ، اکنون هیچ چیز مانع از برقراری ارتباط او با دختر نمی شود. پس از عروسی، شارلوت برنامه های خود برای لولیتا را به هامبرت محرز می کند. او قصد دارد دخترش را به کالج بیردزلی بفرستد. او از شدت عصبانیت می خواهد همسرش را در دریاچه غرق کند. اما، با تأسف، او نمی تواند این کار را انجام دهد، زیرا یک همسایه هنرمند از بالای تپه به آنها نگاه می کند.

توضیحات ناباکوف لولیتا
توضیحات ناباکوف لولیتا

فرار لولیتا

شارلوت دفترچه خاطرات را پیدا می کند و هامبرت را افشا می کند. خانم هامبرت در حالی که در حال بررسی چگونگی رهایی از این وضعیت است، نامه می نویسد. در حالی که گریه می کند می دود تا آنها را بفرستد و با ماشینی برخورد می کند. هامبرت بعد از تشییع جنازه به سراغ لولیتا می رود. او به دختر می گوید که حال مادرش وخیم در بیمارستان است. پس از برداشتن لولیتا از کمپ، در مسافرخانه، به او قرص خواب می دهد تا از دختر خوابیده لذت ببرد. اما داروهابد رفتار کن، لولیتا بی قرار می خوابد. صبح، پس از بیدار شدن، ناپدری خود را اغوا می کند. در کمال تعجب هامبرت، او باکره نبود. در اردوگاه، او آن را با پسر رئیس "آزمایش" کرد.

به زودی ناپدری به دختر فاش می کند که مادرش مرده است. در طول سال آنها در سراسر آمریکا سفر می کنند. او با ریزه کاری به دختر رشوه می دهد و تهدید می کند که اگر او را به پلیس تحویل دهد او را به پرورشگاه می فرستد. آنها اغلب دعوا می کنند و هامبرت می فهمد که این رابطه برای او خوشبختی واقعی به ارمغان نمی آورد. به زودی او لولیتا را به یک ورزشگاه خصوصی در بیردزلی می فرستد. در ژانویه 1949، دختر چهارده ساله می شود. او جذابیت نیمفیتیسم را از دست می دهد. او به طور فزاینده ای تقاضای پول می کند و همانطور که ناپدری خود به نظر می رسد آنها را پنهان می کند تا از دست او فرار کند.

در ژیمناستیک دختر به تئاتر علاقه مند شد و در حین تمرین یک نمایشنامه عاشق نویسنده آن نمایشنامه نویس کویلتی شد. هامبرت که احساس می کرد چیزی اشتباه است، یک هفته قبل از نمایش، دختر را از سالن بدنسازی دور می کند. در تابستان آنها برای سفر در سراسر آمریکا می روند. سوء ظن به خیانت دائماً هامبرت را آزار می دهد و او یک دقیقه لولیتا را ترک نمی کند. یک روز متوجه یک کادیلاک گیلاسی رنگ شد که آنها را تعقیب می کرد. در آن بازیگران حضور داشتند: لولیتا به همراه همدستان معشوق نمایشنامه نویس خود به ناپدری خود خیانت می کند. در الفین استون دختری با تب بالا به بیمارستان منتقل می شود. برای اولین بار در دو سال گذشته آنها از هم جدا می شوند. وقتی او برای بردن لولیتا از بیمارستان می رود، معلوم می شود که "عمو" برای او آمده است.

نقل قول های لولیتا ناباکوف
نقل قول های لولیتا ناباکوف

بدون لولیتا

هامبرت سه سال و نیم است که بدون لولیتا زندگی می کند. توصیف ناباکوف از تجربیات قهرمان برای مدتی انسان را به این باور می رساندهامبرت در حال تجربه یک احساس واقعا عالی و صمیمانه است. او به دنبال لولیتا می گردد و به دنبال رقیب خود در جهت مخالف رانندگی می کند. در پاییز، هامبرت به بیردزلی می آید و تا بهار در یک آسایشگاه درمان می شود. یک دوست دختر جدید او را از یک جلیقه نجات می دهد - ریتای سی ساله ساده لوح، بی مغز و لطیف. هامبرت یک سال است که در دانشگاه کانتریپ تدریس می کند. به زودی او خود را در نیویورک می یابد، جایی که در سپتامبر 1952 نامه ای از لولیتا دریافت می کند. او می نویسد که متاهل است و در انتظار یک فرزند است. به شوهرش قول کار در آلاسکا داده شد و او قرار است با او برود. اما برای پرداخت بدهی هایش به پول نیاز دارد.

در ادامه بازخوانی یادآوری می شود که در خلاصه لولیتای ناباکوف، نقل قول ها و بسیاری از نکات مهم جا افتاده است. هامبرت که مشتاقانه می خواهد لولیتا را پیدا کند، آدرس او را از روی تمبر مشخص می کند و به جاده می رود. او او را در یک کلبه در حومه شهر می یابد، شوهر لولیتا یک جانباز جنگ تقریبا ناشنوا است. لولیتا نام اغواگر خود، نمایشنامه نویس نابغه کلر کویلتی را به هامبرت فاش می کند که نسبت به کودکان خردسال بی تفاوت نیست. او مطمئن بود که هامبرت از قبل همه چیز را حدس زده بود. لولیتا گفت که کویلتی او را به مزرعه آورد و قول داد که او را در پاییز به هالیوود ببرد. اما آنجا منتظر مواد مخدر، مستی و عیاشی گروهی بود. به دلیل امتناع از شرکت در آنها، او را به خیابان انداختند. سپس او به سختی امرار معاش کرد و سرانجام با شوهر آینده اش آشنا شد.

پشیمانی دیر

در کتاب "لولیتا" ناباکوف پشیمانی قهرمان خود را چنان تأثیرگذار توصیف کرد که هامبرت متاسف شد. او در مقابل لولیتا احساس گناه می کندو او را به ترک شوهرش دعوت می کند. اما او قبول نمی کند و می گوید که هرگز هامبرت را دوست نداشته است. او چهار هزار دلار را که از فروش خانه دریافت کرده بود برایشان می گذارد و به دنبال کلر کویلتی می رود. هامبرت به شهری که با مادر لولیتا زندگی می کرد باز می گردد و تمام دارایی را به نام دخترش منتقل می کند. در آنجا او آدرس نمایشنامه نویس کویلتی را یاد می گیرد.

سپس هامبرت به پارکینگتون، قلعه اجدادی کویلتی می رود. بدون رها کردن تپانچه، هامبرت در حال گفتگوی نیمه دیوانه با او است که درگیری و شلیک قطع می شود. نمایشنامه نویس سعی می کند از دست جلاد خود فرار کند اما هامبرت به او شلیک می کند. مهمانان به خانه می آیند، ودکا می نوشند و متوجه اعتراف هامبرت نمی شوند که صاحب خانه را کشته است. به زودی او قلعه را ترک می کند. ولادیمیر ناباکوف در لولیتا، در توصیف آخرین ساعات کویلتی، چنین کلمات و عباراتی را برگزید که مرگ لیبرتین پیر هیچ ترحمی در خواننده ایجاد نمی کند، فقط باعث انزجار می شود.

هامبرت اعترافات خود را در یک بیمارستان روانی می نویسد که در آن عقل او آزمایش می شود. در زندان ادامه می دهد. اما، بدون انتظار برای محاکمه، هامبرت بر اثر حمله قلبی می میرد. لولیتا که در روز کریسمس 1952 به عنوان یک دختر مرده تصمیم گرفته بود، می میرد.

لولیتا ناباکوف نسخه کامل
لولیتا ناباکوف نسخه کامل

آیا باید رمان را بخوانم؟

"لولیتا" همیشه احساسات مختلفی را در خوانندگان برانگیخته و برمی انگیزد، اما یک چیز را می توان با قطعیت گفت - این داستان هیچ کس را بی تفاوت نمی گذارد. هیبت، هیجان آمیخته با اندوه فراوان و چاشنی شوخ طبعی - او چنین است، لولیتای ناباکوف. داستان شور بلعنده، محکوم و وسواسی هامبرت سالخورده برای کوچولوهالولیتا معروف ترین و جنجالی ترین اثر نویسنده است.

کار رسوایی ناباکوف روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. تقریباً همه وظیفه خود می دانستند که رمان را نقد کنند، با این وجود، این درام با مایه های اروتیک، رقیق شده با احساسات و دسیسه ها همچنان خوانده می شود. هر کس در آن چیزی را می یابد که می خواهد برای خود بیابد. بیش از شصت سال از اولین انتشار می گذرد، اما علاقه به رمان فروکش نمی کند.

"لولیتا" ناباکوف بارها فیلمبرداری شده است و فیلم ای. لاین که در سال 1997 اکران شد، موفق ترین فیلم محسوب می شود. این نرم ترین و سبک ترین نسخه است که به لطف یک بازیگر جوان و ناشناخته به عنوان بهترین شناخته شده است. D. Swain نقش خود را چنان باورپذیر بازی کرد که بسیاری را به این باور رساند که این ناباکوف است که درباره او نوشته است و او درست از صفحات کتاب به روی پرده رفت. با وجود همه جنجال‌هایی که پیرامون لولیتا وجود دارد، به جرات می‌توان گفت که این داستانی است که باید حتما بخوانید.

توصیه شده: