فهرست مطالب:

تریسی شوالیه. تاریخچه یک نقاشی
تریسی شوالیه. تاریخچه یک نقاشی
Anonim

آثار هنری برای افسون کردن، شگفت‌انگیز کردن، تأخیر در فکر خلق می‌شوند. بوم های هنرمندان بزرگ رازها و اسرار عرفانی را در طول قرن ها حمل می کردند. یکی از آنها تابلوی یان ورمیر "دختری با گوشواره مروارید" است. این عکس که در هاله ای از رمز و راز پوشانده شده بود، منبع الهام برای نویسنده آمریکایی تی. شوالیه شد، که داستان شگفت انگیز این پرتره را برای خوانندگان خود تعریف کرد که می توانست اتفاق بیفتد و احتمالاً در قرن هفدهم رخ داده است..

تریسی شوالیه کیست؟

نویسنده تی شوالیه در اکتبر 1962 در واشنگتن متولد شد. او پس از فارغ التحصیلی از کالج اوبرلین به انگلستان نقل مکان کرد. او چندین سال به عنوان ویراستار کار کرد و در اوقات فراغت خود داستان می نوشت. در سال 1993 مدرک کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه آنگلیا شرقی به پایان رساند. سپس کار در دفتر را متوقف کرد - او یک ویراستار آزاد شد و شروع به نوشتن اولین رمان خود، باکره با لباس آبی کرد.(1997). با شوهر و فرزندانش در لندن زندگی می کند.

دختر تریسی شوالیه
دختر تریسی شوالیه

او چه می نویسد؟

تریسی دفتر کار خود را در خانه دارد، اما معمولاً روی مبل اتاق نشیمن می نویسد. او با دست رمان می نویسد و در پایان روز آنچه را که نوشته روی کامپیوتر تایپ می کند. تریسی چپ دست است و جوهر آبی و خودکارهای یکبار مصرف را ترجیح می دهد. او 9 رمان و 2 مجموعه داستان کوتاه نوشته است. کتاب های تریسی شوالیه:

  • "Fallen Angels" (2001);
  • «بانو و اسب شاخدار» (2003)؛
  • "Tiger Burning Light" (2007);
  • "موجودات زیبا" (2009);
  • "آخرین فرار" (2012);
  • در لبه باغ (2016).

دومین رمان تریسی شوالیه، دختری با گوشواره مروارید، که در سال 1999 منتشر شد، 5 میلیون نسخه فروخت و موفقیتی واقعی برای نویسنده به ارمغان آورد. ما در مورد آن با جزئیات بیشتر صحبت خواهیم کرد.

رمان چگونه متولد شد؟

ورمیر و نقاشی او قرن ها جهان را متحیر کرده است. همانطور که بیوگرافی خود هنرمند همچنان یک رمز و راز باقی مانده است، بنابراین ما هرگز در مورد دختر مرواریدی که به عنوان الگوی هنرمند مشهور خدمت کرده است، نخواهیم دانست. ورمیر به عنوان استاد نور شناخته می شود، او در پرتره های زنان و دکوراسیون داخلی تخصص داشت. بخشی از ارزش نقاشی های ورمیر این است که پر از رمز و راز هستند.

دختر تریسی شوالیه با گوشواره مروارید
دختر تریسی شوالیه با گوشواره مروارید

بر خلاف هم‌عصران هلندی‌اش که ترکیبات خود را با جزئیات پر می‌کردند، ورمیر دوست داشت بیننده را اذیت کند و معنی را پنهان کند. به عنوان مثال، در یکی از بوم های نقاشی او، یک زوج شیک موسیقی می سازند - اما ما هرگز نمی دانیم که آیا آقا مربی است یا خیر.نامزد یا شوهر.

بنابراین نقاشی "دختری با گوشواره مروارید" با رمز و راز خود اشاره می کند. اون کیه؟ او با لباس های عجیب و غریب - عمامه، به بوم طعمی شرقی می بخشد و تخیل را به سرزمین های دور می برد. شاید این رقمی از کتاب مقدس باشد؟ یا همسر ورمیر این شکلی بود؟ مروارید نشان داده شده در نقاشی بیش از آن بزرگ است که در واقعیت پوشیده شود. این هاله رمز و راز مردم را به سمت تصویر می کشاند.

چگونه نوشته شده است؟

تریسی شوالیه می گوید: «تصویر کار می کند زیرا حل نشده است. - و هرگز نخواهید توانست بفهمید یک دختر در مورد چه چیزی فکر می کند، چه احساسی دارد. شما به سمت تصویر بعدی می روید، اما همیشه به دختر باز می گردید و سعی می کنید این راز را کشف کنید. و تریسی سعی کرد آن را بفهمد. نه به شهوانی و موذیانه درس موسیقی وبر، نه به اصیل داستان های اس. وریلند، اما دختر شوالیه با گوشواره مروارید موفق شد.

تریسی شوالیه
تریسی شوالیه

نویسنده تصویر شگفت انگیزی از شهر دلفت در قرن هفدهم ترسیم می کند.

از همان ابتدا، گریتا، داستان‌نویس ۱۶ ساله، خود را به‌عنوان ناظری نشان می‌دهد که جهان را در تصاویر حسی، با نثری دقیق و سبک بیان می‌کند. ظرافت های ظریفی در نمایش چهره سرد ورمیر، همسر ناپایدار اخلاقی او، کاترینا، یک مادرشوهر خیرخواه وجود دارد.

با همان مهارت، تریسی شوالیه اجزای نقاشی را توصیف می کند: چگونه رنگ ها با داروسازی ترکیب می شوند.مواد. و راه به دست آوردن ترکیب: با کار و مراقبت پر زحمت. نویسنده به نابرابری طبقات با مثالی که ورمیر متاثر از درک رنگ و ترکیب گریتا تحت تأثیر قرار گرفته است، مخفیانه او را دستیار خود می‌سازد و سپس از او می‌خواهد که گوشواره‌های مروارید کاتارینا را بگذارد، متوجه نابرابری طبقات می‌شود.

کتاب های تریسی شوالیه
کتاب های تریسی شوالیه

اپیزودهایی که گریتا به ورمیر در مورد بهبود تصویر توصیه می کند به تخیل خواننده نیاز دارد - این چیزی غیرقابل تصور است. و در پایان، اعتراف به گناه هنرمند در برابر او، تکان دادن آشکار در جهت احساسات است. با این وجود، این یک داستان جذاب با پیشینه تاریخی است و شوالیه آن را ماهرانه و واقع بینانه برای خواننده تعریف کرده است.

درباره چه چیزی صحبت می کند؟

زمان رمان 1664 است. شخصیت اصلی کتاب تریسی شوالیه، دختری است که گریتا، دختر متواضع یک سازنده کاشی است که به دلیل نابینایی پدرش مجبور می شود در خانه ورمیر به عنوان خدمتکار مشغول به کار شود. یک دختر جوان به کارهای هنرمند کشیده می شود، اما با چالش های روزمره تری روبرو می شود.

خانه پر از زن است و هر یک از آنها می توانند به گریتا فرمان دهند و به او دستور دهند. گریتا نه تنها باید خستگی ناپذیر کار کند، بلکه بتواند خود را با دیگران تطبیق دهد و از نیم کلمه بفهمد. اما هر چیزی که گریتا برای مدت طولانی، با حوصله و دقت ساخته است، در یک لحظه فرو می ریزد، زمانی که جاذبه ای بین او و استاد ظاهر می شود، جاذبه ای ظریف و به سختی قابل توجه از افرادی که می توانند زیبایی را ببینند و احساس کنند..

گریتا بدون شک عاشق عشق اول استاد است که تمایل دارد موضوع آه کشیدن را ایده آل کند.ورمیر، به عنوان یک مرد نابغه، منحصراً بر خلاقیت متمرکز است و نمی‌خواهد حواسش را با هیچ مشکل روزمره پرت کند، چه رسد به حل آنها. و گریتا باید بین زنان خانه ورمیر، مراقبت های خانه والدین و پیتر قصاب جوان که به طور جدی توسط دختر برده می شود، بشتابد.

تریسی شوالیه کاملا نو
تریسی شوالیه کاملا نو

همه اینها باعث می شود زیبایی به سرعت رشد کند - در صورت لزوم چاپلوسی کنید، یاد بگیرید حقیقت را پنهان کنید، موقعیت را ارزیابی کنید و تصمیمات مستقل بگیرید. پایان داستان قابل پیش بینی است، اما پیمودن مسیری که دختر را به این نقطه پایان می رساند بسیار جالب است. چندین سال خدمت در خانه ورمرها او را تغییر داد، به او کمک کرد تا خانواده ای تشکیل دهد و زندگی جدیدی را شروع کند. تصویر نقاشی شده توسط هنرمند، همانطور که بود، نتیجه مرحله سپری شده برای گریتا است.

ارزش خواندن را دارد؟

کتاب "دختری با گوشواره مروارید" اثر تریسی شوالیه نسخه جدیدی از خلق این نقاشی است که با تلاش های قبلی برای توصیف زندگی هنرمند و خلاقیت های او کاملاً متفاوت است. در رمان به بسیاری از آثار استاد اشاره شده است. شخصیت اصلی شایسته، با وجدان است، فقط باعث همدردی می شود.

کتاب به راحتی نوشته شده است: همه عواطف و احساسات به صورت ظریف و دقیق منتقل می شوند. داستان به آرامی جریان دارد، اما اصلا خسته کننده نیست. یک دست کم گرفتن جزئی در مورد دختر گریتا بیشتر از مونولوگ های قهرمان داستان درباره او می گوید. نویسنده، به عنوان یک هنرمند، سکته به سکته مغزی موفق شد شخصیت اصلی را خلق کند، و به تدریج تمام ویژگی های آشکار و پنهان شخصیت را برای خواننده آشکار کند. تریسی شوالیه، مانند قهرمانش، رنگ‌ها را با هم ترکیب کرد، و گام به گام پس‌زمینه‌ای را خلق کردداستانی برای گذراندن یک عصر لذت بخش با خواندن.

توصیه شده: