فهرست مطالب:
- بیوگرافی کوتاه
- میوه های خلاقانه
- کار خوب
- سبک شخصی
- پیروزی
- F. دورنمت، دیدار یک بانوی پیر. خلاصه
- اوج
- تحلیلی کوتاه از نمایشنامه
- روی صحنه رفتن
2024 نویسنده: Sierra Becker | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-02-26 04:50
فریدریش دورنمات نمایشنامه نویس، نثرنویس و تبلیغ نویس مشهور سوئیسی آلمانی زبان است. او برنده جوایز ادبی بسیاری است: مولیر، شیلر، جایزه دولتی اتریش.
بیوگرافی کوتاه
این مرد بزرگ در 5 ژانویه 1921 در روستای Konolfingen در نزدیکی کانتون برن به دنیا آمد. سه سال بعد، کوچکترین دختر ورونیا در خانواده ظاهر می شود. به دلیل بحران مالی در سال 1935، خانواده مجبور شدند به برن نقل مکان کنند.پدر فردریش کشیش روستایی بود. در این راستا ، پسر بسیار سخت تربیت شد که او را از جامعه همسالان خود محافظت کرد. شاید این بر رشد استعدادهای او تأثیر گذاشت: از سنین پایین شروع به طراحی و نوشتن کرد. او برای همه کارهایش با دست خودش تصویرسازی می کرد.
در سال 1935، فردریش وارد ورزشگاه آزاد در برن شد، اما بعداً به Humboldtianum منتقل شد. معلمان اغلب از رفتار او شکایت می کردند، او در تحصیل موفقیتی نداشت. خود فردریش بعداً گفت که سالهای تحصیل برای او ناخوشایندترین دوران زندگی او بود.
پس از فارغ التحصیلی از Humboldtianum، او وارد دانشگاه شد.زوریخ، اما به زودی به دانشگاه برن منتقل شد. با این حال، در سال 1943، مدرسه را رها کرد و مستقیماً وارد ادبیات شد.
میوه های خلاقانه
دو سال پس از آغاز فعالیت خلاقانهاش، اولین نمایشنامه «برای اینکه گفته میشود» منتشر شد. در سال 1947 در تئاتر به روی صحنه رفت، اما سر و صدای زیادی به همراه نداشت. با این حال، خلق این اثر نمایشی برای فردریش سرنوشت ساز بود. او با لوتی گیسلر بازیگر آشنا شد، آنها به زودی ازدواج کردند و به لیگرز نقل مکان کردند. از آنجایی که شوهر سرپرست است، در خانواده ای که پنج فرزند دارد، مسئله ماهیت مادی شده است.
کار خوب
او از انجام کارهای خلاقانه دست برنداشت و نمایش دوم «رومولوس کبیر» موفقیتی را برای او به ارمغان آورد.
سومین نمایشنامه «ازدواج آقای می سی سی پی» برای او شهرت به ارمغان آورد. پس از اجرای این آثار، فردریش دورنمات به عنوان نمایشنامه نویس در مقیاس ملی شناخته شد.
علاوه بر شهرت و محبوبیت، عملاً از مشکلات مالی خلاص شد: هنوز از زندگی زیبا فاصله داشت، اما برای خریدن غذا برای همسر و پنج فرزندش نیازی به شمردن یک ریال نداشت.
سبک شخصی
در آن زمان، او خود را در دراماتورژی یافت، در مورد سبک و مسائل مربوط به آثارش تصمیم گرفت: نمایشنامه نویس به بهترین وجه توانست مضامین ناتوانی انسان و مخالفت با دنیای بی رحم را آشکار کند. نوشته های او هرگز به راحتی خوانده نمی شد یامشاهده، همیشه پر از معنا و برای درک روانشناختی دشوار بوده است. در آن لحظه، آفرینش جاودانه آینده (دیگر خلاصه ای از دیدار بانوی پیر نیست، بلکه یک تراژیک کمدی تمام عیار) برای روی صحنه بردن آماده می شد.
پیروزی
نمایشنامه "دیدار بانوی پیر" فوق العاده است (خلاصه آن در این مقاله ذکر شده است). شرح مضامین اصلی بشر باعث شهرت جهانی نویسنده شد. نویسنده در خلقت خود به موضوعات مشکلساز همه دورانها اشاره کرده است: وفاداری، صداقت، انتقام، قدرت، عشق و علاقه به پول.
F. دورنمت، دیدار یک بانوی پیر. خلاصه
با وجود اینکه نمایشنامه از نظر روانی دشوار است، بسیاری از مردم بیش از یک بار این اثر را بازخوانی می کنند. یادآور میشوم که حتی محتوای کوتاه «عیادت بانوی پیر» میل به تماشای این نمایش را در صحنه بزرگ ترغیب، شوکه و بیدار میکند.
اکشن در قرن بیستم در شهر کوچک گولن رخ می دهد. شهر تصمیم می گیرد از ساکن سابق کلارا تساخاناسیان، نی - وشر دیدن کند. در آن زمان او یک میلیونر مسن است. شهر صنعتی زمانی اکنون در آستانه فقر است: کارخانه ها و کارخانه ها ایستاده اند، ساکنان از بی پولی دیوانه می شوند. با اطلاع از ورود کلارا، همه امیدوار بودند که او برای آبادانی شهر پولی به او هدیه دهد. به خواربارفروش بیماری که کلارا قبلاً با او رابطه نامشروع داشت، پیشنهاد شد که او را به سمت این تصمیم سوق دهد.
ظاهر دیدنی کلارا همه ساکنان گولن را برانگیختچشمک زدن قطارها در این شهر توقف نمی کنند. بنابراین، برای بیرون آمدن، او مجبور به شکستن دریچه شد. ساکنان با دیدن ظاهر شدن او در محاصره یک گروه همراه، نفس نفس زدند. کلارا وشر که زمانی جوان بود، توسط شوهر هفتمش، دو مرد درشت اندام که قطار او را حمل می کردند، یک پیشخدمت، خدمتکاران و دو مرد نابینا به نام های کوبی و لوبی دنبال شد. ظاهر این خانم نیز تکان دهنده بود: او به جای دست راست و پای چپ، پروتزهای ابتکاری داشت. دست و پای خود را در یک سانحه هواپیما و اتومبیل از دست داد. چمدانی که پشت سر او حمل می شد شامل تعداد بی شماری چمدان، یک تابوت و یک قفس با یک پلنگ سیاه بود. وقتی از کنار یک پلیس رد شد، از او پرسید که آیا او میداند چگونه از آنچه در شهر میگذرد چشم پوشی کند؟ کلارا همچنین از کشیش پرسید که آیا گناهان محکومین به مرگ را می بخشد یا خیر. پدر مقدس نیز به نوبه خود پاسخ داد که مجازات اعدام لغو شد. شخصیت اصلی گفت که او باید دوباره معرفی شود. شاهدان این گفتگو در گیجی کامل رها شدند.
بیمار تصمیم گرفت معشوق سابق خود را به مکان های عشق طوفانی آنها ببرد تا مشکل را از طریق خاطرات پرشور حل کند. ایل بعداً با ماتیلد بلومارد، وارث ثروتمند لبنیات ازدواج کرد و کلارا با میلیون ها زهاناسیان ازدواج کرد. پس از خاطرات عاشقانه، ایل اعتراف کرد که همیشه آرزوی بازگشت احساسات گذشته طولانی را داشته و در این بین از محبوب خود می خواهد که با پول به شهر کمک کند.
در بازگشت از یک سفر نوستالژیک، در یک شام جشن که توسط رئیس محلی برگزار می شود، کلارا اعلام می کند که یک میلیارد به گولن کمک می کند: پانصد میلیون برای بازسازی شهر، پانصد میلیون دیگر بین ساکنان تقسیم خواهد شد. ، اما بابه شرطی که عدالت را رعایت کنند.
بعد از این اظهارات، او از ساقی خود می خواهد که به میان مردم بیاید. معلوم شد قاضی سابق گولن بود که همه او را شناختند. مردم را به یاد دعوی قضایی می اندازد که 45 سال پیش رخ داد. سپس کلارا وشر در انتظار فرزندی از ایل بود و او در دفاع از خود دو مست را آورد که برای یک بطری مشروب الکلی شهادت دادند که آنها نیز با کلارا همخوابه بودند و پدر بودن آنها تأیید نمی شود. پس از آن، کلارا جوان با شرمندگی از شهر اخراج شد. او به یک فاحشه خانه رفت و دختر تازه متولد شده را به پرورشگاه فرستادند و یک سال بعد در آنجا درگذشت.
برای دختر این یک تراژدی بزرگ بود، پس از آن او با خود عهد کرد که به شهر بازگردد و انتقام بگیرد. پس از ازدواج، اولین چیزی که کلارا به اراذل دستور داد تا شاهدان دروغین در پرونده او پیدا کنند و آنها را کور کنند. از آن زمان، لوبی و کوبی در نزدیکی او زندگی می کنند.
بعد از اعلام این ماجرا، خانم گفت اگر کسی ایلا را بکشد، گولن یک میلیارد دریافت می کند. کشیش پاسخ داد که هیچ یک از مردم شهر نمی توانند جلاد باشند، اما کلارا گفت که وقت دارد صبر کند.
اوج
بد متوجه شدم که بیشتر ساکنان شروع به دریافت چیزهای جدید کردند، آنها شروع به خرید محصولات گران قیمت کردند. او سعی کرد آنچه را که در حال رخ دادن بود به دل نگیرد، اما به زودی احساس ناامیدی از مرگ قریب الوقوع او را فرا گرفت.
در همین حال، کلارا عروسی دیگری را با یک بازیگر جوان بازی می کند، مردم شهر در جشن ها سرگرم می شوند. مردم کم کم گدایی را فراموش می کنند، بنگاه های صنعتی شهر یک به یک کار خود را از سر می گیرند. صاحب خانه که نمی تواند تمام اتفاقات را تحمل کند، می پرسدایلا خودکشی می کند و به شهر فرصتی برای زندگی عادی می دهد. بقال سالخورده امتناع می کند، اما ایلا آخرین رویداد را به پایان می رساند. پلنگ سیاهی که او با خود آورده بود از دست میلیونر فرار کرد. کلارا در جوانی از ایلا به عنوان "پلنگ سیاه خود" یاد می کرد. به زودی پلنگ در جنگل ها گرفتار می شود و کشته می شود. عاشق سابق بالاخره با مرگ خودش کنار آمد. در جلسه شهر، همه ساکنان به اتفاق آرا به اعدام این مرد رای میدهند.
بعد از ملاقات، کلارا به سراغ ایل آمد و گفت که هنوز او را دوست دارد، اما این عشق مانند یک هیولا در درونش است. پس از آن، مردم شجاع شهر، بقال را از زندگی او محروم می کنند. پیرزن ثروتمند به قول خود عمل کرد: پول به شهر و مردم داده شد. کلارا پس از خروج از شهر، جسد را در تابوت می برد و به خانه ای در کنار دریا می برد و در آرامگاهی قرار می دهد.
تحلیلی کوتاه از نمایشنامه
ماهیت تراژیکمدی ارتباط تنگاتنگی با مردم امروز ما دارد. بسیاری از جنایاتی که در زندگی واقعی اتفاق میافتد شبیه به یک نمایشنامه است: کسی به سادگی از مشکل دور میشود، کسی دیدگاهی «اخلاقی» میگیرد و در نهایت همه شریک جرم میشوند، زیرا هیچکس سعی نکرده کمک کند و مشکلات غیرقانونی را حل کند. وضعیت. این اثر نه تنها در مورد واقعیت قتل، بلکه در مورد عوامل ثانویه نیز صحبت می کند: وسوسه ای که مردم شهر به دنبال آن رفتند. نویسنده قدرت پول را نشان داد که چگونه می تواند حتی یک کشیش و یک پلیس را تغییر دهد.
همچنین دورنمات ما را وادار کرد که درباره اعمال خود فکر کنیم تا "بانوی پیر" خودمان وارد زندگی همه نشود. تحلیل و خلاصه کتاب «بازدید قدیمی هاخانمها" دورنمت نشان می دهد که موضوعات مطرح شده در نمایشنامه 1955 به امروز مربوط هستند.
روی صحنه رفتن
خلاصه محتوای «عیادت بانوی پیر» دلنشین است. بدون شک این نمایشنامه درخشانی است که به مشکلات مبرم مردم آن زمان و روزگار ما می پردازد. برای اولین بار خلاصه ای از نمایشنامه «دیدار بانوی پیر» در مسکو توسط کارگردان ایلان رونن ارائه شد. سالن تئاتر مالی مملو از تماشاگران بیشماری بود، تنها چند ماه قبل از اجرا امکان خرید بلیت وجود داشت. تئاتر مالی مدت زیادی است که چنین خانه ای پر ندیده است. دورنمات، نویسنده سوئیسی، حتی در خلاصهای از دیدار بانوی پیر، توانست میلیونها نفر را مجذوب خود کند و این نمایشنامه تمام عیار تماشاگران را به وجد آورد.
توصیه شده:
اریستوفان "پرندگان": خلاصه، تحلیل
کمدی «پرندگان» اثر آریستوفان یکی از مشهورترین آثار این نویسنده یونان باستان است. این کار حجیم ترین اثر او به حساب می آید (شامل بیش از یک و نیم هزار بیت) است که کمی کمتر از طولانی ترین تراژدی در ادبیات یونان باستان - ادیپ در کولون اثر سوفوکل است. در این مقاله خلاصه ای از کار را بیان می کنیم، آن را تحلیل می کنیم
ولادیمیر ماکانین، "زندانی قفقاز" - خلاصه، تحلیل و بررسی
خلاصه «زندانی قفقاز» اثر ماکانین به شما این امکان را می دهد که بدون مطالعه دقیق با ویژگی های این اثر آشنا شوید. این داستان که در سال 1994 نوشته شده است، بر رابطه یک جنگجوی جوان چچنی و یک سرباز روسی تمرکز دارد. تا به امروز، بارها و بارها تجدید چاپ شده، به چندین زبان اروپایی ترجمه شده و حتی فیلمبرداری شده است. این نویسنده در سال 1999 جایزه دولتی در زمینه هنر و ادبیات را برای او دریافت کرد
تحلیل نمایشنامه تنسی ویلیامز "مناجر شیشه ای": خلاصه و نقد
پرو از نمایشنامه نویس و نثرنویس برجسته آمریکایی، برنده جایزه معتبر پولیتزر تنسی ویلیامز صاحب نمایشنامه "مناجر شیشه ای" است. نویسنده در زمان نگارش این اثر 33 سال سن دارد. این نمایش در سال 1944 در شیکاگو به روی صحنه رفت و موفقیت چشمگیری داشت. سرنوشت بعدی این کار نیز موفقیت آمیز بود. در این مقاله خلاصهای از «مرگ شیشهای» اثر ویلیامز و تحلیلی از نمایشنامه ارائه شده است
داستان I. S. Turgenev "کاسیان با شمشیر زیبا". خلاصه و تحلیل کار
مجموعه I. S. Turgenev "یادداشت های یک شکارچی" مروارید ادبیات جهان نامیده می شود. همانطور که A. N. Benois به درستی خاطرنشان کرد: "این در نوع خود یک دایره المعارف غم انگیز، اما عمیقاً هیجان انگیز و کامل در مورد زندگی روسیه، سرزمین روسیه، مردم روسیه است." این امر به ویژه در داستان «کاسیان با شمشیر زیبا» مشهود است. خلاصه ای از کار در این مقاله
تحلیل و خلاصه "خواهر کری" اثر تئودور درایزر
زمان توصیف شده در رمان پایان قرن نوزدهم است. در آمریکا اتفاق می افتد. شخصیت اصلی کارولین مایبر، دختر هجده ساله ای است که همه اعضای خانواده او را خواهر کری صدا می کردند